اميرهوشنگ صمدي، فرزند دليري از محلات خزانهٌ تهران است. مجاهدي پرشور كه از لحظهٌ آغاز مقاومت مسلحانه، بيتاب و بيقرار براي مجازات عوامل سركوب و خفقان خميني در خيابانهاي تهران به مصاف گشتيهاي سپاه ضدخلقي ميشتابد هربار كه او به پايگاه برميگشت از پيكرش بوي باروت به مشام ميرسيد.اين مجاهدقهرمان ماموريتهايي انقلابي متعددي را با موفقيت به انجام رسانده بود منجمله مجازات يكي از عوامل تبهكار رژيم خميني به نام « آيت» را با موفقيت كامل به انجام ميرساند.
گزارشي به نقل از يكي اوهمرزمانش: « امير فرمانده ما بود. او خيلي شير بود.يك روز ما چند نفر اعضاي تيم هيچكدام پول نداشتيم . حتي پول براي غذاخوردن. امير خيلي ناراحت شد.او يك ميزان پول داشت كه با آن خودمان را به بهشت زهرا رسانديم و خودمان را با حلواهايي كه در آنجا پخش ميكردند سير كرديم. امير گفت اگر يك روزي من لايق بودم و شهيد شدم به پدر و مادرم بگوييد اصلا براي من مراسم ختم و غيره نگيرند. بجاي آن تمامي پولي كه ميخواهند صرف آن كنند به سازمان بدهند و هرچه هم توانستند بدهند. .... بعد از شهادت امير همهٌ اهالي محل و همسايهها ميگفتند امير درسينههاي همهٌ ماها هست.امير از كساني است كه هيچگاه فراموشش نميكنيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر